زندگی نامه
بنده در وضعیت نابسامان افغانستان در سال 1356 دوره راهنمائی را تمام نمودم. در سال 57 کودتای کمونیستها به وقوع پیوست و جهاد اسلامی راه افتاد و مدارس دولتی در ولایات به خصوص مناطق هزاره جات تعطیل گردید.من به صورت پراکنده نزد روحانیون و علمای منطقه جامع المقدمات و سیوطی را می خواندم و در سال 1359 یک مدرسه علمیه به نام مدرسه امام صادق (ع) توسط آقای علیزاده تاسیس شد و بنده آنجا مشغول تحصیل شدم، البته با مشکلات فراوان مقدمات و ادبیات ومنطق و مقداری اصول فقه و لمعه را خواندم.
زمستان سال 1364 به جمهوری اسلامی ایران آمدم و در حوزه علمیه قم به تحصیل ادامه دادم حوزه پذیرش نداشت و تا سال 1367 به صورت آزاد درس خواندم و در سال 1367 در مرکز جهانی پذیرفته شدم و تا سال 1373 در حوزه علمیه قم بودم. در این مدت به فضل و عنایت الهی کتاب های مختصر المعانى، اصول فقه، شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایة الاصول را خواندم.
یک دوره کارشناسی حقوق را در مجتمع شهید بلخی قم خواندم و در تابستان 1373 عازم کشورم شدم و با توجه به نیاز شدید مردم به فرهنگ ناب اسلامی مشغول کارهای تبلیغى، تدریسی و فرهنگی شدم. در شهر بامیان در یک مدرسه هم تدریس می کردم و هم مدیریت آن را در دو سال آخر به عهده داشتم. یک نشریه محلی هم داشتم و در سال 1377 که گروه طالبان همه جا مسلط شدند، تمام زمینه ها از بین رفت و من دوباره به حوزه برگشتم و به تحصیل ادامه دادم.از سال 1377 به درس خارج فقه و اصول اساتید محترم آقای سبحانى، آقای مکارم، آقای وحید، آقای فاضل لنکرانی (ره) و تفسیر آقای جوادی آملی و کلام جدید ربانی گلپایگانی (ایدهم الله تعالی) شرکت داشته ام.
از سال 1379 در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) به امام شناسی مشغول شدم و در حد کارشناسی ارشد در رشته فقه از آنجا فارغ التحصیل شدم. از سوی دیگر مدت دو سال با مجله بامیان همکاری داشتم. و در این یک سال اخیر با مجمع علمای مرکز و ولایات افغانستان همکاری دارم و سردبیری مجله بیان را به عهده دارم که شماره اول آن چاپ شده است. تا کنون مشغول درس خارج بودم ولی در سال تحصیلی جاری برای دریافت کارشناسی ارشد از مرکز جهانی در گرایش کلام مشغول هستم تا اینکه پایان نامه بنویسم و کارشناسی ارشد دریافت نمایم. پایان نامه هنوز در مرحله طرح قرار دارد و تحت عنوان عقل و دین از دیدگاه اندیشمندان قرن بیستم می باشد.